چگونه از لیمیترها نهایت بهره را ببریم
در این مطلب به مهم ترین جنبه ها و قابلیتهای لیمیترها خواهیم پرداخت و مواردی از جمله این که چه زمانی و چگونه از آن ها باید استفاده کرد و این که چطور گوش هایتان را تمرین دهید که استفاده بیرویه از لیمیتر را تشخیص دهند، شرح خواهیم داد.
لیمیتر چیست؟
اما ابتدا باید بدانیم لیمیتر چیست؛ کافی است در اینترنت جستجو کنید تا با تعاریف کاملی از این که چه چیزی یک لیمیتر را تشکیل میدهد مواجه شوید. تمامی این تعاریف روی مشخصات لیمیترها اتفاق نظر دارند: لیمیتر در حقیقت یک کامپرسر است که Ratio در آن بیشتر از 10:1 است؛ اگرچه لیمیترهایی با نسبت های 8:1، 20:1، 100:1 و ∞:1 هم دیده میشود. اما به نظر ما بهترین چیزی که می تواند یک لیمیتر را تعریف کند، هدف و مشخصات آن است، به این دلیل که ما برای اهداف مختلفی صداها را کامپرس می کنیم؛ شاید بخواهیم حس یک ساز را تغییر بدهیم، یا این که بخواهیم داینامیک رنج آن را کاهش دهیم تا فضای کنترل شده تری را در میکس اشغال کند. همچنین میتوان برای رنگ دادن به صدا از کامپرسر استفاده کرد. اما لیمیتر به طور کلی برای یک هدف استفاده میشود: تشخیص بخشهایی از صدا که بلندترین حجم صدا را دارند، و سپس پایین آوردن آن ها به شکلی که ابتدا دیستورشن ناخواسته ای اتفاق نیفتد، سپس یکپارچگی بالانس و رنگ کلی میکس حفظ شود.

لیمیترها معمولا برای افزایش لِول یا بلندی صدای یک ساز یا گروهی از سازها مورد استفاده قرار میگیرند. اما آیا این بهترین مورد استفادهی آن است؟ تا حدی این موضوع جای بحث دارد. برخی مهندسان صدا ترجیح میدهند گِینهای ورودی (Input Gain) یا Thresholdهای لیمیترهایشان را دستکاری نکنند؛ آن ها در عوض ترجیح میدهند سیگنال را پیش از این که به لیمیتر برسد، تا جای ممکن پردازش کنند. آن ها پیش از این که بخواهند از لیمیتر برای محدود کردن پیکها استفاده کنند، از طریق افزایش گِین ترک و لاینها و به کار بردن EQ و کامپرشن سعی میکنند به تُن و لِول مناسبی دست پیدا کنند.برخی دیگر از مهندسان صدا به قابلیت لیمیترها در درایو کردن ورودی در برابر سقف خروجی اعتماد میکنند. هر دوی این روش ها قابل قبول است، چرا که هر کدام به وسیلهی بسیاری از مهندسان صدای مطرح مورد استفاده قرار گرفتهاند.
بهترین زمان استفاده از لیمیترها
شما معمولا از لیمیتر روی صداهایی استفاده میکنید که پیک زیادی دارند و بجز آن مشکل دیگری در این صداها وجود ندارد. وکالها نیز ممکن است پیکهای ناگهانی در آنها وجود داشته باشد، پس گاهی اوقات از لیمیتر برای وکال هم استفاده میشود. با این حال بیشترین استفاده از لیمیترها مربوط به باسهای مستر میشوند.
لیمیترهای Brickwall
معمولا پردازشگرهایی که پیکها را به طور کامل مسدود میکنند را Brickwall Limiter مینامند؛ در این لیمیترها یک سقف تعیین میشود که سیگنال بالاتر از آن نخواهد رفت. در لیمیترهای Brickwall از Ratioهای بینهایت استفاده میشود. نکتهای که به آن باید توجه داشته باشید این است که لیمیترها لزوما جلوی کلیپ شدن صدا را نمیگیرند، حتی اگر مترهای روی لیمیتر چیز دیگری را به شما نشان دهند. دلیلش این است که بسیاری از لیمیترهای دیجیتال اولیه برای مسدود کردن پیکهایی که در سمپلهای دیجیتال اتفاق میافتند مناسب نبودند. البته در دهه ی اخیر این موضوع تغییر کرده و حالا در لیمیترها پارامترهایی مانند “True Pick” یا “ISP” دیده میشود. اگر میخواهید کاملا مطمئن شوید که هیچگونه Clipping در صدا ایجاد نمیشود باید از گزینه ی “True Pick” استفاده کنید.

کنترلهای کارآمد در لیمیترهای مسترینگ
برخی لیمیترها دارای کنترل های اتک (Attack) و ریلیز (Release) هستند. در حقیقت رابط گرافیکی لیمیترهای برندهای مختلف میتواند بسیار متفاوت از دیگری باشد. برخی لیمیترها دارای اسلایدرهای Threshold هستند که لِولی که کاهش گِین از آن شروع میشود را نشان میدهد؛ این اسلایدرها همچنین گِین خروجی مربوطه را نیز تحت تاثیر قرار میدهند و در حقیقت هر چه شما این اسلایدرها را پایینتر ببرید، صدای سیگنال بلندتر به نظر خواهد رسید. برخی لیمیترهای دیگر فاقد کنترل Threshold هستند و فقط گِین ورودی را به شما نمایش میدهند؛ در این لیمیترها هرچه شما بیشتر سیگنال را به سقف دیجیتال نزدیک کنید، شدت لِول و کاهش گِین افزایش پیدا میکند.
نحوه ی عملکرد لیمیتر شما شاید متفاوت باشد اما ابزارهای کلی در تمام لیمیترها مشابه هستند: یک پارامتر که بالاترین لِول ممکن را برحسب dBFS تعیین میکند که معمولا Ceiling نامیده میشود، یک اسلایدر یا دکمهی چرخشی که مقدار کاهش گِین را مشخص میکند. پارامتری که مشابه Threshold در کمپرسور است. معمولا این پارامتر موجب میشود شما حس کنید که صدای سیگنال بلندتر شده است و به نوعی یک کنترل ریلیز میباشد، اگرچه ممکن است برخی لیمیترها دارای کنترل اتک نیز باشند.

برخی لیمیترها دارای کنترل های Stereo Linking هستند که با استفاده از آن میتوان روی استریو ایمیج میکس تاثیر گذاشت. این لیمیترها اگر در حالت Unlinked قرار بگیرند، هر دو کانال به صورت مستقل لیمیت خواهند شد؛ چنین حالتی موجب میشود لِول یکی از کانالها در زمانهای مختلف کاهش پیدا کند، در نتیجه شما صدای وسیع و وایدتری دریافت خواهید کرد، چرا که هر طرف استریو ایمیج به شکل مختلفی به لیمیتر پاسخ میدهند. البته توجه داشته باشید لیمیتینگ به صورت Unlinked اگر به صورت شدید اعمال شود حالت ناخوشایندی در استریو ایجاد خواهد کرد.
متقابلا شما میتوانید کانالهای چپ و راست را با یکدیگر لینک کنید که در این حالت کانالی که صدای بلندتری دارد، فارغ از قرارگیری آن در استریو، کاهش گِین را فعال خواهد کرد. در این صورت شما استریو ایمیج منسجمتر و یکدستتری خواهید داشت، چرا که مانند حالت قبل اختلافی در کانالهای چپ و راست به وجود نمی آید.
معمولا لینک کردن کانالها برحسب درصد تعیین میشود. برای تشخیص استفاده مناسب از آن باید به گوشهایتان اطمینان کنید و ببینید چه نوع تنظیمی بهترین نتیجه را به شما میدهد.
نسل جدید لیمیترها که امروزه مورد استفاده قرار میگیرند معمولا کنترلهایی اختصاصی برای حفظ ترنزینتها (Transient) را ارائه میدهند. این کنترلها لیمیتر را به شکلی راهنمایی میکنند که المانهای پانچی و ریتمیک میکس حفظ شوند، چون این المانها معمولا پس از پروسهی لیمیتینگ کیفیت خود را از دست میدهند.
بخش Maximizer در پلاگین Ozone، که وظیفهی لیمیتینگ را در مجموعهی مسترینگ iZotope به عهده دارد، دو کنترل استریو را در اختیار شما قرار میدهد؛ یک کنترل که روی بخش سیگنال ترنزینت تمرکز دارد و کنترل دیگری که روی المانهای دارای ساستین تمرکز میکند. همچنین یک اسلایدر با عنوان Transient Emphasis در اختیار شما قرار گرفته که پیش از مرحلهی لیمیتینگ، از ترنزینتها مراقبت و آنها را حفظ میکند.
ریتم الگوریتمها
این روزها لیمیترها معمولا الگوریتمهای مختلفی را به کاربر ارائه میدهند تا هرچه بیشتر مناسب نوع موزیک آنها شوند. در برخی از این الگوریتمها از تکنولوژیهای مولتیباند (Multiband) پیچیدهای استفاده شده است. برای مثال برخی الگوریتمهای IRC که در پلاگین Ozone قرار دارد را در نظر میگیریم. IRC مخفف عبارت Intelligent Release Control است. IRC تا حدی از داینامیکها و وضوح کلی میکس شما محافظت میکند. در پلاگین Ozone تنظیمات بسیاری مختلفی از IRC وجود دارد. با وجود این همه آپشن شاید تشخیص این که کدام یک از این آپشنها برای موزیکی که روی آن کار میکنید مناسب است، دشوار میباشد. خوشبختانه بسیاری از کمپانیها برای محصولاتشان دفترچهی راهنما تدارک میبینند، که الگوریتمهای موجود در پلاگین در آن توضیح داده شده است. iZotope هم از این قاعده مستثنی نیست و در دفترچه راهنمای Ozone الگوریتمهای IRC به صورت کامل توضیح داده شدهاند.

چه زمانی از پردازش مولتیباند استفاده میشود؟ این حالت در مُد IRC IV وجود دارد که برخلاف لیمیترهای مولتیباند قدیمی که دارای سه یا چهار باند هستند، از باندهای بسیاری استفاده میکند. باندهای IRC IV به شیوهی سایکوآکوستیک تقسیم میشوند تا هرچه بیشتر مناسب المانهای شما شوند و در نتیجه تاثیر نامرئیتر و طبیعیتری روی صدا داشته باشند.
اما چطور باید از یک لیمیتر در جهت مناسب استفاده کرد؟ به هر حال استفاده نامناسب از لیمیترها میتواند موجب ایجاد دیستورشن و دیگر اثرات جانبی ناخوشایند شود.

نحوه ی شنیدن اختلاف ها در چهار مرحلهی ساده
در ادامه یک راهنمای مرحله به مرحله را به اختصار برای شما شرح دادهایم تا بتوانید کاراکتر و شخصیت صوتی لیمیترها را بهتر درک کنید.
۱. ورودی و خروجی لیمیتر را در حین انجام تنظیمات لینک کنید. بسیاری از لیمیترها به شما اجازه میدهند گِین ورودی یا کنترل Threshold را با سقف خروجی لینک کنید، به این صورت که اگر شما شدت یکی را افزایش دهید، لِول دیگری کاهش پیدا خواهد کرد. در چنین حالتی افزایش بلندی صدا دیگر شما را فریب نخواهد داد و شما بهتر میتوانید بفهمید چه زمانی تنظیمات را بیش از اندازهی لازم انجام دادهاید. پلاگین Ozone دارای ویژگی Linking میباشد که اسلایدر Threshold را با Ceiling جفت میکند. وقتی می خواهید Threshold را پایین ببرید این قابلیت را فعال کنید. با پایین بردن Threshold در جایی متوجه پدید آمدن دیستورشنهایی در صدا خواهید شد؛ در همانجا توقف کنید و اسلایدر را تا جایی به عقب ببرید که دیستورشنها محو شوند.
۲. سیگنال لیمیت شده را با سیگنال لیمیت نشده، در حالتی که هر دو گِین برابری داشته باشند مقایسه کنید. لیمیتر را روی سیگنال فعال و غیرفعال کنید، تا بتوانید حالت لیمیت شدهی سیگنال را با حالت اصلی مقایسه کنید. سعی کنید اختلافاتی که در طنین صدا به وجود میآید را بشنوید. آیا وقتی لیمیتر را فعال میکنید از پهنای استریو ایمیج شما کاسته میشود؟ آیا ترنزینتها تغییر میکنند و نرمتر میشوند؟ آیا Groove متفاوت به گوش می رسد؟ به چیزهایی که متوجهشان میشوید دقت کنید و در صورت نیاز آن ها را یادداشت کنید.
۳. تست دلتا انجام دهید. این مرحله بسته به نوع لیمیتر شما، شاید کمی پیچیده باشد. در اینجا منظور ما از دلتا، اختلاف Real-Time و درآنواحد بین میکس لیمیت شده و نسخه دست نخوردهی آن است. این کار مانند سولو کردن و شنیدن سینها (s) در یک De-esser است. یعنی زمانی که شما فقط سینها را می شنوید، یا خروجی نویز یک De-noiser که شما فقط چیزی که پلاگین حذف میکند را میشنوید. ایزوله کردن و سولو کردن این اثرات مصنوعی، باعث جلب شدن توجه شما به آنها میشود. وقتی آنها را جدا از میکس بشنوید، گوش شما بهتر تشخیص خواهد داد که وقتی لیمیتر را فعال میکنید چه چیزی از متریال لیمیت شدهی شما حذف میشود. برخی لیمیترها پارامترهای دلتای مشخصی دارند، اما تمام آنها دارای چنین پارامتری نمیباشند.۴. باز هم لیمیتر را فعال و غیر فعال کنید و به تفاوت ها گوش کنید. بله، دوباره باید مرحله ی دوم را انجام بدهید و میکس لیمیت شده را با حالت دست نخورده آن مقایسه کنید. حالا که شما تشخیص دادهاید لیمیتر چه چیزی را از صدا حذف میکند، بهتر خواهید توانست اختلاف بین حالت لیمیت شده و لیمیت نشده (Bypass) را بشنوید. حالا وقتی پارامترها را تغییر دهید تاثیر هر کدام را بهتر خواهید شنید.

کلام آخر
لیمیترها همیشه در حال بهتر شدن هستند. برخی از آنها واقعا انقلابی هستند، مثل پلاگین Ozone که یک دستیار هوشمند را در اختیار کاربر قرار داده که میتواند تنظیمات لیمیتر را انجام دهد و حتی با قرار دادن یک اکولایزر داینامیک پیش از لیمیتر، از اثرات مصنوعی ایجاد شده به وسیلهی لیمیتر بکاهد و نتیجه طبیعیتری را به شما ارائه دهد. نکتهی مهمتری که باید به شما بگوییم این است که لیمیترها مدام در حال تغییر هستند، پس مهم است که نحوهی عملکرد آن ها را بشناسید.